غروب غریب
برادر:آن غروب غریب که شانه هایمان از بردست گرفتن لاله های سرخ لغزیدوبغض خون درگلویمان شکست.با تو عهدبستیم تابه اهدافت نرسیده ایم ازپاننشینیم .